ادبیات عباس فخراور و خواهرانشامیر عباس فخرآور عامل تفرقه و شارلاتان سیاسی که بنا به گفته بسیاری از زندانیان سیاسی مدتی به قصد آمارگیری و بر هم زدن اعتصاب غذای زندانیان سیاسی به بند سیاسی ها اعزام شده بود، بعد از خروجش از ایران با پاسپورت و به صورت قانونی ، مدتهاست به تفرقه افکنی ، نوشتن داستانهای دروغین به منظور بدنام کردن سایر فعالین و چاپیدن پول از برخی اسپانسرهای ناآگاه امریکایی تحت پوشش دروغین پیشبرد دموکراسی و مبارزه مشغول است ..
این پولها خرج تفریحات خواهرانش و تحصیل آنها در مالزی و خوشگذارانی های خودش می شود
خواهران عباس فخرآور فاطمه و زهرا که پس از خروج از ایران نامهای ستاره و سایه برای خود گذاشته وتغییر چهره دادنده اند! از آنجا که می دانند برادر بزرگتر (امیر عباس) با دروغ و داستانسرایی برای برخی اسپانسرهای ناآگاه امریکایی موفق شده خود را دبیر کل ده هزار دانشجوی ایرانی در سراسر دنیا جا بزند اکنون به حمایت از برادر با ادبیات مخصوص خانواده فخرآور مشغول هستند
...
خواهر بزرگتر فخرآور مه لقا که در آستانه چهل سالگی قرار داشته و مادر یک دختر ده ساله نیز می باشد به دلیل نداشتن تحصیلات و ادب خانوادگی ناشی از تربیت نادرست با ادبیات زنان بدکاره و خلافکار صحبت میکند و در جاهای مختلف به درفشانی علیه همه افرادی که به لجن پراکنی های عباس فخرآور معترض بوده اند مشغول است چند نمونه از ادبیات مه لقا فخرآور خواهر عباس فخرآور را مشاهده نمایید**البته لازم به ذکر است مه لقا فخرآور پس از بازگشت خفت بار برادر کوچکش آرش و تواب شدن او در سفارت ج.ا در پاریس در خیابان همراه با شوهرش مهرداد حیدرپور به برخی پناهندگان سیاسی که در مورد تواب شدن آرش صحبت کرده بودند حمله ور شده بود شرح این ماجرا را اینجا بخوانید
نمونه ای از ادبیات مه لقا فخرآور یادآور ادبیات خاله خانمهای رو..سپی خانه های قلعه.. شهرنو
این خانواده که زمانی در اسلامشهر ساکن بودند و زندگی سختی داشتند پس از حقه بازیها و خیانتهای عباس فخرآور و همکاریهای او با وزارت اطلاعات ایران و صدورش به امریکا به قصد اختلاف افکنی توانستند به مناطق شمالی تهران نقل مکان و پس از آن به خارج از کشور بروند. از همین رو یاد روزهای زشت و سخت زندگی خود میافتند و نمیخواهند منبع درآمد خود یعنی برادرشان عباس مورد انتقاد و نقد قرار بگیرد و اینچنین با ادبیات فحاشی و تهمت زنی خانواده بدنام فخرآور به لجن پراکنی مشغول شده اند.
این هم از ادبیات عباس ننگ اور که خودش را دبیر کل دانشجویان ایرانی معرفی میکند!
